دلنوشته هایم برای تو
پسر عزیزم...
مهر ماه امسال روزای سختی داشتیم 18 روز درگیر بیمارستان و برو بیا بودم و کمتر کنارت بودم. اما همه سعیم رو کردم که اون ساعت های کمی که پیشت هستم بهت خوش بگذره.
روزایی که چندتا از عزیزام توی بیمارستان بودن، غصه میخوردم و به روم نمی آوردم😭
. آخه تو هنوز خیلی کوچولویی و من نباید تو رو ناراحت کنم.
اگر کم گذاشتم، اگر کم بودم، اگر گاهی باید بودم و نبودم منو ببخش.
دوستت دارم... مامانی😘
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی